سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/3/23
1:11 عصر

انتخابات تمام شد. Game over

بدست بند‍ۀ خدا در دسته ایران، انتخابات، اصلاح طلبان، عبرت ها

انتخابات تمام شد. Game
over

با همه زشتی هایش!..و زیبایی ها... کتک کاری ها... ناسزا گویی ها...
تحیّرها!... خندیدن ها و مسخره کردن ها : والله یستهزءُ  بهم ..رقصیدن ها و شب نشینی های خیابانی و شنیدن اخبار های ضد و نقیض از همه جا!*...

 ظهور افراد و صفات رو تجربه کردیم
در این دوره... صفاتی که بیشترشان رذیله بودند چرا که اکثرهم لا یعقلون امید
وارم دوره ظهور و شکوفایی عقل ها برسد و ظهور صفات حسنه را هم شاهد باشیم ..به حق
حسن (علیه السلام) دوستانمان را دیدیم که به چه رنگی در آمده بودند...یا رنگ شده
بودند... و چه فرصت -به جای مغتنم که واژه ی سختی است- خفنی  بود مثل چند سال گذشته که بفهمی و بدانی و
بشناسی...و چه فرصت خوبی خواهیم داشت همگی! که باز هم بدانیم و بشنویم و بشناسیم
موجودات ناشناخته را! و حرف های نشنیده را! و شاید دیگر بس باشد!........................
شاید دیگر کافی باشد هیسسسسسسسسسسسسس!!! کشیدن..

شاید دیگر بس باشد آبروی بی آبرو ها را و آبرو ریز ها را نگه داشتن...
کسانی که از آبی که به رو ندارند ... با روی زیاااادی که دارند دم زده اند و می
زنند...برادرم این هیس کشیدن وهیسس شنیدن برای حفظ معدومات! خیلی جاها بهای گرانی
داشته! .....بعضی وقت ها بهایش را مردم از نان شبشان پرداخته اند ... بعضی وقت ها
اینقدر محتاج نان شبشان شدند که از آبرویشان گذشتند!..و بعضی وقت ها ، بعضی مرد ها
سر این هیسسسسسسسسس شنیدن و گوش نکردن جانشان را باختند.................. پس دیگر
بس است مال باختن و آبرو باختن و جان باختن !...و دیگر بس است مال دزدیدن و آبرو
ریختن و جان گرفتن!...جان بری کرده ای و جان نبری!

ان ربک لبالمرصاد! و رب من چه ناز بازی میکند! و چه زیبا به کمین مینشیند و
چه زیبا شکار میکند!...الله اکبر!...

انتخابات تمام شد و گرد و خاک ها می خابد .. ولی حقآ چه قواعد کثیفی دارد
این بازی که می گفتند...

 

* واقعآ چقدر زمان خوبی
است که چند تا کلمه پشت کامپیوتر بنویسی .. با تیراژ قابل قبولی! از کدام مال
نمیدانم! نمیدانم! خودتان فکر کنید با کدام مال میشود از این جور کارها کرد!...
پرینت و کپی رنگی و ساه سفید بگیری و در ستاد و بیرون از ستاد و خیابان و ... بین
ملت پخش کنی ... و هیچ کس هم نباشد که بگوید : آقا!!..خانوم! آهای خانمی که شال...
انداختی!...از کجا آوردی این کلمات را و این معانی جدید را! و کو سند و مدرکت! طرف
اصلآ خواهر نداشته که دامادش باشد! و با جناقش باشد! و آن پولی که گفتی فکر کنم
آشنا های خودتان برده بودند ها!... به همین راحتی که الان داری این ها را می خانی در
این آخرالزمان میشود ادعا کرد و ادعارا چاپ کرد! که مثلآ مجنون فساد اخلاقی داشته
و عده ای!! در مجالس شبانه قریه شان با اشخاصی دیده اندش!...و حالا خود مرحوم
نظامی هم اگر از قبر در بیاید و شهادت عینی بدهد که من این آدم را میشناسم و این
اینکاره نیست ! باز هم بعضی ها که اصولآ با جنون و مجنون مشکل دارند ! و به نظرشان
این شخصیت و امثال او ، کاراکتر های زایدی هستند در تاریخ ادبات ایران و عرب و
ننگی هستند بر پیشانی آن. اصلآ گوششان بدهکار نیست که تو چه میگویی چرا که متاع
دلخواه و حقیقت گمشده شان را که شاید 4 سال بود دنبالش می گشتند یک هو! یافته اند...
 و چقدر این جماعت دوست دارند "خسرو و
شیرین" بخوانند تا "شیرین و فرهاد" .