بسم الله الرحمان الرحیم
چرا به جلیلی رای میدهم؟
از تحریمی ها شروع میکنم. "به جمهوری اسلامی رای ندهید تا اقتدارش کم شود. اقتدارش کم شود که امریکا احساس کند میتواند بهش حمله کرد. امریکا بهش حمله کند تا بیاید ما
را آزاد کند."
به نظر شما ایرانی که 35 سال رو به روی غرب ایستاده است دست و پا بسته می ایستد که دشمن خاکش را تصرف کند؟.... و اگر نه، به نظرتان می رسد که جنگ چند سال طول
خاهد کشید؟.... جنگ با عراق با بضاعت اندک ایران 8 سال به طول انجامید. جنگ با یک سازمان نظامی آماده و غنی، چندساله خاهد شد؟... آیا تجربه ی تاریخی قطع نامه به منادیان
تحریم انتخابات اثبات نمیکند که این بار جنگ با وساطت این و آن نیز پایان نخاهد یافت و رهبر زیر بار حرف مشاوران ترسو و ضعیف نخاهد رفت؟... با این حساب آیا جوانانی که در
حال حاضر انتخابات را تحریم کرده اند تا پایان عمرشان 1 روز خوش خاهند دید؟.... آیا اقتصاد درست خاهد شد؟... تجربه ی گذشته به ما ثابت نکرده که شروع جنگ چه هزینه های
غیر قابل برگشتی برای نسل های درگیر جنگ خاهد داشت؟... آیا روز سیاهی که برایتان رقم خاهد خورد همان چیزی است که انتظارش را می کشیدید؟....
"به فلانی رای میدهم که اهل سازش با غرب است"
فلانی خاهد آمد، خاهد خاست که با غرب سازش کند. اگر نگذارند چنین شود، مملکت دچار یک جنگ مدیریتی و باز دعوا و دعوا و دعوا خاهد شد. و اگر بگذارند، طبعا غرب، بازی
جدیدی را آغاز خاهد کرد... تحریم ها کم تر خاهد شد، تورم پایین خاهد آمد و اوضاع اقتصادی برای چند صباحی سامان نسبی خاهد گرفت ولی آیا این پایان ماجراست؟.... منادیان
نرمش با غرب خاهند گفت که دولت خاستار نرمش است.غرب هم همین طور. نرمش با غرب نشان داد که اقتصاد سامان خاهد یافت. ره بر نمی گذارد با غرب نرم تر شویم. پس ره بر
بد است و بد ما را می خاهد.
یک سریال الم شنگه در جهت این گفتمان شکل خاهد گرفت . ره بر زیر بار این گفتمان نخاهد رفت و سر به سازش نخاهد سپرد، پس غرب هم 2باره فتیله ی تحریم را بالا خاهد
کشید و خاهد گفت تا ایران کوتاه نیاید همین آش است و همین کاسه. ما با4-8 سال سراب ثبات اقتصادی و یک معده ی تحریک شده، به انتخابات بعدی خاهیم رسید، در حالی که
به قیمت های جدید و وضع جدید عادت کرده ایم و رو به رو شدن مجدد با تحریم ها، برای ما به مراتب سخت تر از امروز خاهد بود. یک سطر در لیست صلاحیت کاندیداها پر رنگ
خاهد شد: رئیس جمهور، اهل سازش نباشد. پس در سازش عملا بسته خاهد شد.
به نفع همه است که به کسی رای بدهند، که نظراتش برای اداره ی کشور به نظر رهبر و رئیس کل قوا-واقعا!- نزدیکتر باشد. و کشور را دچار یک مدیریت 2گانه نکند. از دولت
رفسنجانی تا کنون، این امر به درستی محقق نشده است، و تا وقتی که این اتفاق نیفتد و کشور در یک روند تدریجی، مدیریت واحد و یکپارچه را به ریاست رهبر تجربه نکند، انقلاب
اسلامی نخاهد توانست که ادعای خیش را جامه ی عمل بپوشاند و تا چنین نشود، قضاوت در مورد تئوری جمهوری اسلامی، قضاوتی ناتمام و نادرست خاهد بود که برای کسی کارساز
نخاهد شد. برای دوستان منتقد و مخالف هم 1 توصیه دارم. اهدافتان را در گفتمان صلح جست و جو کنید. نه جنگ داخلی، نه جنگ خارجی، نه انقلاب و نه کودتا به نفع مردم
نخاهد بود. جمهوری اسلامی به راحتی نیامده که به راحتی برود. کمی واقع نگر باشیم. جمهوری اسلامی حکومت پهلوی نیست که حمایت مردمی نداشته باشد. جمهوری اسلامی
حمایت جدی مردمی دارد؛ این طرفداری بر آمده از یک نهاد بسیار جدی به نام مذهب است که میگوید: هیهات من الذله، که میگوید اگر دین محمد بدون قتل من نخاهد ایستاد، پس
ای شمشیرها مرا دریابید. تجربه ی درک نسل سوم و چهارم هم به شما اثبات کرده است که ما اگر از پیشینیان خود سرسخت تر نباشیم، ضعیف تر هم نیستیم. استراتژی فشار به
شکم ها، روی کسانی که با قلبشان با جمهوری اسلامی پیوند بسته اند، کارگر نخاهد بود. نگاهی به دنیا بیندازید!...نسل ترسوها در حال انقراض است. جمهوری اسلامی دارای یک
حمایت بسیار قابل توجه مردمی است و این مردم، جان های خود را مصروف جمهوری اسلامی خاهند کرد. پس اگر طرف دار خون ریزی و جنگ نیستید، اهداف خود را در یک محیط
صادقانه و صلح آمیز دنبال کنید.